معنی کاستن، کم کردن، جدا کردن، مجزا کردن، دور کردن از, معنی کاستن، کم کردن، جدا کردن، مجزا کردن، دور کردن از, معنی lاsتj، lk lcbj، [bا lcbj، k[xا lcbj، bmc lcbj اx, معنی اصطلاح کاستن، کم کردن، جدا کردن، مجزا کردن، دور کردن از, معادل کاستن، کم کردن، جدا کردن، مجزا کردن، دور کردن از, کاستن، کم کردن، جدا کردن، مجزا کردن، دور کردن از چی میشه؟, کاستن، کم کردن، جدا کردن، مجزا کردن، دور کردن از یعنی چی؟, کاستن، کم کردن، جدا کردن، مجزا کردن، دور کردن از synonym, کاستن، کم کردن، جدا کردن، مجزا کردن، دور کردن از definition,